جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تأثیر یادگیری مادام العمر بر عملکرد شناختی و پیری

تأثیر یادگیری مادام العمر بر عملکرد شناختی و پیری

فهرست مطالب

تأثیر یادگیری مادام العمر بر عملکرد شناختی و پیری

یادگیری مادام العمر چیست؟

همانطور که از این اصطلاح پیداست، یادگیری مادام العمر یک سفر یادگیری در طول زندگی است. این تصمیمی است که خودمان و به دلایل حرفه ای یا شخصی می گیریم. آموزشی که ما از طریق مدارس و کالج ها ارائه می کنیم اغلب به برنامه درسی محدود می شود. یادگیری مادام‌العمر از این مرز فراتر می‌رود و این اغلب دانشی است که ما از تجربیات، فعالیت‌های روزانه، کار و سایر تعاملات با افراد اطراف خود به دست می‌آوریم. به عبارت ساده، آنچه کتاب های درسی آموزش می دهند تا حد زیادی آکادمیک است، اما یادگیری مادام العمر فراتر از آن است و این چیزی است که با ما می ماند.

درک عملکردهای شناختی

کارکردهای شناختی آن دسته از فرآیندهای ذهنی هستند که مسئول انجام وظایف ما هستند. آنها ادراک، توجه، حافظه، زبان و تفکر هستند. طبیعتاً اینها در جوانی فعال ترین هستند. فعالیت‌های روزمره مانند تحصیل، ورزش و سایر زمینه‌هایی که مهارت‌های تصمیم‌گیری ما فعال‌ترین هستند، به ما کمک می‌کنند تا عملکردهای شناختی خود را تقویت کنیم. در سنین پایین به والدین توصیه می شود که اجازه دهند فرزندانشان با اسباب بازی هایی که رنگارنگ هستند بازی کنند و از آنها بخواهند از مهارت های حل مسئله خود مانند پازل استفاده کنند. هدف آزمایش و استفاده از عملکردهای شناختی آنهاست که تفکر و ادراک آنها را به ویژه تقویت می کند. با این حال، با افزایش سن، این عملکردهای شناختی شروع به کاهش می کنند و اگر به موقع تشخیص داده نشوند، ممکن است به چندین بیماری نیز منجر شوند.

تاثیر یادگیری مادام العمر بر عملکرد شناختی و پیری

امروزه در سنین نسبتاً جوان‌تر، مردم از فکر از دست دادن حافظه حتی خفیف احساس ناراحتی می‌کنند. متأسفانه سن سالمندی فقط مختص گروه سنی 70 تا 80 سال نیست. چندین گروه سنی جوانتر هستند که شروع به نشان دادن علائم پیری می کنند که آنها را برای اختلالات عصبی شناختی مانند زوال عقل هشدار می دهد. این نگرانی‌ها اغلب معتبر هستند زیرا ابتدا بر حافظه، یادگیری، مهارت‌های حل مسئله، و استدلال همراه با زبان و تعامل خاص یک فرد تأثیر می‌گذارند.

وقتی نوبت به یادگیری مادام‌العمر می‌رسد، بر سلامت شناختی تأثیر مثبتی می‌گذارد. کاهش قابل توجهی در شانس زوال عقل وجود دارد.

توانایی مغز ما برای یادگیری: Neuroplasticity

نروپلاستیسیته یکی از قابل توجه ترین ویژگی های مغز ما است. این نشان می دهد که مغز ما قادر به یادگیری و سازگاری است که در هنگام آشنا شدن با تجربیات جدید رشد آن را تشویق می کند. این ممکن است حتی اگر در مراحل بعدی زندگی اتفاق بیفتد. این از طریق فعالیت های تحریک کننده ذهنی امکان پذیر است. چندین فعالیت از این دست عبارتند از خواندن و نوشتن، انجام بازی هایی مانند سودوکو، پازل، شطرنج یا حتی فعالیت های آموزشی مانند کارگاه ها و سمینارها. همه این فعالیت ها به طور جمعی به تجربیات یادگیری جدید مغز کمک می کنند. این چیزی را ایجاد می کند که ما آن را ذخیره شناختی می نامیم، به این معنی که مغز توانایی جبران تمام تغییرات مربوط به سن را دارد و در عین حال احتمال پیری ذهنی و سایر مشکلات عصبی شناختی را کاهش می دهد.

درگیری اجتماعی و عملکردهای شناختی ما

انسان موجودی اجتماعی است. ما عادت نداریم زندگی ای منزوی داشته باشیم. اگر این اتفاق بیفتد، مغز ما فقط تا یک مقطع زمانی خاص می‌تواند سالم بماند. پس از آن میزان، عملکرد شناختی ما کاهش خواهد یافت، زیرا تعاملات اجتماعی و مکالمات معنی‌داری که در حالت ایده‌آل باید در آن شرکت کنیم، مغز و توانایی آن را برای تفکر تحریک می‌کنند. هنگامی که تنهایی و انزوای اجتماعی دائمی وجود دارد، احتمال عملکرد شناختی ضعیف بیشتر است و عملکردهای شناختی بسیار سریع‌تر شروع به کاهش می‌کنند. از طریق چنین فعالیت هایی، مردم اغلب در گفتگوهایی عمیق و معنادار شرکت می کنند. آنها برخی از غنی ترین منابع یادگیری مادام العمر هستند. از طریق چنین تعاملاتی، مردم نیز نظرات جدیدی را رد و بدل می کنند. این نظرات ممکن است با عقاید از پیش تعیین شده خودشان همسو باشد یا نباشد. وقتی این اتفاق می افتد، تفکر آنها گسترش می یابد.

آنها یاد می‌گیرند که تفاوت‌های نظرات را بپذیرند و اگر به چیزی برخورد کنند که قبلاً نمی‌دانستند، سعی می‌کنند در مورد چیزی که قبلاً می‌دانستند فکر کنند، همچنین یکی از فعالیت‌های ذهنی است که مغز را برای ادامه عملکرد تقویت می‌کند.

>

کاهش استرس و افسردگی

وقتی انسان‌ها بخشی از فرهنگ اجتماعی هستند و با افرادی که از طبقات مختلف زندگی می‌کنند در تعامل هستند، در مکالمه‌ای که انجام می‌شود حس کنجکاوی و هیجان وجود دارد. تبادل نظر باعث تقویت تفکر خلاق می شود و تصورات موجود آنها را به چالش می کشد. آنها با کمال میل درگیر تفکر و تفکر هستند. توانایی آنها برای درک چیزی متفاوت از آنچه می دانند افزایش می یابد و در استقبال از ایده های جدید انعطاف پذیرتر می شوند. تعامل اجتماعی همچنین باعث تشویق بیشتر دوستی ها و روابط سالم می شود. این به فرد احساس امنیت می دهد که کسی را دارد که می تواند روی او حساب کند. هنگامی که یک پیوند سالم بین افراد به اشتراک گذاشته می شود، اعتماد و ایمان ایجاد می شود – این دو ویژگی ارزشمند برای هر انسانی است که نیازهای عاطفی آنها را برآورده می کند.

این گونه تعاملات اجتماعی اغلب به انسان کمک می کند تا روابط معناداری برقرار کند و دوستان بیشتری پیدا کند. در نتیجه، آنها احساس موفقیت می کنند و از نظر اجتماعی احساس امنیت می کنند. آنها به جای اینکه وقت خود را در چیزی کاملاً غیرمولد سرمایه گذاری کنند، بیشتر به این گونه فعالیت ها مشغول هستند. وقتی چنین تعاملاتی وجود نداشته باشد، افراد اغلب احساس تنهایی و انزوا می کنند. این نیز اغلب با افسردگی همراه است. در حالی که افسردگی ممکن است همیشه علائم قابل مشاهده را نشان ندهد، اما وجود آن می تواند به سادگی نشان دهد که جدایی از شرایط اجتماعی شما چقدر می تواند جدی باشد.

با بزرگتر شدن، مسئولیت های متعددی وجود دارد که شروع به رسیدگی به آنها می کنیم. اینها منجر به افزایش سطح استرس و اغلب طاقت فرسا می شوند. تعاملات اجتماعی به آرامش مغز ما و کاهش افکار بیش از حد یا افکار ناخواسته کمک می کند.

نتیجه‌گیری: تأثیر بازی‌های ویدیویی بر سلامت شناختی

صنعت بازی استفاده از بازی های ویدیویی را به شدت افزایش داده است. حتی بازی های تخته ای نیز با نسخه های دیجیتال جایگزین شده اند. آنچه در اینجا نگران کننده است، این است که آنچه قبلاً یکی از منابع یادگیری مادام العمر بود، اکنون با نسخه دیجیتال جایگزین شده است و متأسفانه تنها هدف از یادگیری چیزی سازنده را به خطر انداخته است. علاوه بر این، این بازی ها نیز به شدت بر عملکردهای شناختی کودکان در سنین پایین تأثیر گذاشته است. کودکانی که مکرراً به بازی‌های ویدیویی چسبیده‌اند، معمولاً سطح پایینی از توجه و تحریک بیش از حد را نشان می‌دهند. آنها پرخاشگری می کنند و خواب آنها به شدت مختل می شود. این اغلب منجر به کسری در تعامل اجتماعی ارگانیک آنها می شود زیرا حداکثر زمان آنها اغلب با استفاده دیجیتالی آنها مصرف می شود.

سوالات متداول

Q.1 تحریک ذهنی چیست؟

تحریک ذهنی شامل فعالیت هایی است که مغز ما را به چالش می کشد، مانند پازل. آنها برای نوروپلاستیسیته ما ضروری هستند. این فعالیت ها شامل آلات موسیقی است. سرگرمی‌های خلاقانه‌ای که ممکن است داشته باشیم و در گفتگوهای معنادار با دیگران شرکت کنیم.

Q.2 ذخیره شناختی چیست؟

ذخیره شناختی توانایی مغز ما برای جبران است. مطالعاتی وجود دارد که از این واقعیت حمایت می کند که در صورت وجود سطوح بالاتری از ذخیره شناختی، می توان از زوال عقل جلوگیری کرد. شواهدی دیده شده است که افراد دارای ذخیره شناختی بالا کمتر به چنین اختلالات عصبی-شناختی مبتلا می شوند.

س.3 اساسی ترین فعالیت های روزانه که می توانند یادگیری مادام العمر را ارتقاء دهند و بر عملکرد شناختی تأثیر مثبت بگذارند کدامند؟

فعالیت‌هایی مانند خواندن، نوشتن، و درگیر شدن در هر یک از سرگرمی‌های مورد علاقه ما می‌تواند بسیار مفید باشد.

س.4 چگونه هنر می تواند به یادگیری مادام العمر کمک کند؟

هنر خلاقیت و بیان احساسی را ارتقا می‌دهد. معمولاً از کودکانی که بیان کلامی ندارند خواسته می‌شود هر چیزی را که در ذهنشان است بکشند یا نقاشی کنند. این یکی از موثرترین روش های درمانی حتی برای بزرگسالان است. این به آن‌ها کمک می‌کند تا احساس آرامش و آرامش بیشتری داشته باشند و در عین حال آنها را به یک سرگرمی خلاقانه اختصاص دهند که شامل استفاده دیجیتالی نمی‌شود.

س.5 آیا دنیای دیجیتال این توانایی را دارد که عملکرد شناختی ما را مختل کند؟

ما نمی‌توانیم خود را از دنیای دیجیتال یا به‌ویژه پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی جدا کنیم. آنها همچنین برای تعامل ضروری هستند. با این اوصاف، ما باید تصمیم بگیریم که روزانه چقدر زمان به مصرف دیجیتال اختصاص دهیم. در درازمدت، قطعاً می‌تواند عملکرد شناختی ما را مختل کند، اما اگر به‌درستی استفاده شود، می‌تواند مفید نیز باشد.

Facebook
WhatsApp
Twitter
LinkedIn
Pinterest

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نویسندگان
اینفومت

اینفومت تلاش می کند با تولید محتوای مناسب برای جامعه هدف، خدمت هر چند کوچک را عرضه نماید

FOLLOW US ON